فروشگاهی مرجع جهت ارائه فایل های روانشناسی

در این وبلاگ می توانید انواع متنوعی از بهترین فایل ها در زمینه انگیزشی و روانشناسی را مشاهده نمایید.

فروشگاهی مرجع جهت ارائه فایل های روانشناسی

در این وبلاگ می توانید انواع متنوعی از بهترین فایل ها در زمینه انگیزشی و روانشناسی را مشاهده نمایید.

آنالیز روانشناختی شخصیت های فیلم whats eating gilbert grape

یکی دیگر از اثرهای زیبا در سینمای هالیوود، فیلم whats eating gilbert grape می باشد که متعلق به سال 1993 است. سکانس های این فیلم در شهری دلگیر و خاموش به نام آندورا می گذرد و جانی دپ و لئوناردو دی کاپریو از نقش آفرینان اصلی آن می باشند. در این فیلم می توانید رد پایی از انواع اختلالات روانی و رفتاری همچون اختلالات خوردن، اوتیسم، افسردگی و مشکلات رشدی و یادگیری را مشاهده نمائید. در ادامه قصد داریم که در ارتباط با داستان آن توضیحات مختصری را ارائه دهیم و سپس به آنالیز روانشناختی شخصیت های فیلم whats eating gilbert grape بپردازیم. 
 طرح کلی فیلم whats eating gilbert grape
فیلم whats eating gilbert grape روایتگر پسری 20 ساله به نام گیلبرت با بازی جانی دپ است که در شهر آندورا به همراه خانواده اش زندگی می کند. مادر گیلبرت به دلیل خودکشی شوهرش در 15 سال قبل، به تدریج افسرده و خانه نشین شد و هم اکنون به دلیل چاقی بیش از حد نمی تواند از خانه خارج شود.
گیلبرت مجبور است که از طریق کار در یک فروشگاه محلی به عنوان کارمند سهام، هزینه مراقبت از مادر و دو خواهر و همچنین برادر خود را تامین کند. زندگی برای او بسیار خسته کننده است و با وجود ابتلا به افسردگی مزمن، سعی دارد تا آینده خوبی را برای برادر و دو خواهرش ایجاد کند.
در ادامه با ورود دختری به نام بکی به همراه مادربزرگش به شهر، گیلبرت از روال ثابت و یکنواختی که در زندگی خود داشت، خارج می شود و سعی دارد تا از طریق ارتباط با او، انگیزه ای را برای خود در جهت ادامه زندگی و تلاش برای ادامه تحصیلش و همچنین تامین هزینه های خانواده به وجود آورد.
تحلیل و آنالیز شخصیت های فیلم whats eating gilbert grape
برای تحلیل و آنالیز شخصیت های فیلم whats eating gilbert grape ضروری است تا اطلاعاتی در مورد نحوه رفتار، واکنش ها و احساسات بازیگران آن داشته باشیم. هر چه بیشتر بتوانیم به عمق درونی شخصیت آنها نفوذ کنیم و خود را بیشتر به جای آنها قرار دهیم، تحلیل دقیق تری را می توانیم ارائه کنیم.
گیلبرت
نقش اصلی را در این فیلم کاراکتر گیلبرت بازی می کند. مخاطب همواره او را در طول فیلم فردی ناامید، بی انگیزه و ناراضی از همه چیز تصور می کند. او مبتلا به افسردگی است و می توان شرایط خانوادگی و اجتماعی و و همچنین عدم داشتن امیدی برای آینده ای بهتر و شادتر را از جمله دلایل اصلی آن دانست.
درونگرایی و بی انگیزگی نسبت به ادامه زندگی مواردی است که از همان ابتدا مخاطب را متوجه آن می کند. درد کمر او نیز با افسردگی اش مرتبط است و او هیچ گونه علائم دیگری را همچون ضعف وبی حسی، اختلال در عملکرد جنسی و یا روده خود نشان نمی دهد.
با وجود برخورداری از یک خانواده شلوغ و برادری پرجنب و جوش، گیلبرت از افسردگی مزمن رنج می برد و تحت مراقبت روانپزکش می باشد. او سه ماه تحت مراقبت می باشد. در ابتدا از طریق دارو درمانی پیش می رود و به توصیه دکترش، داروی فلوکستین مصرف می کند.
از هفته سوم به بعد داروی سیتالوپرام را استفاده می کند و به دلیل آرامشی که به او می دهد و افزایش لذت و اشتیاقش نسبت به زندگی، به آن اعتیاد بالایی پیدا می کند. در نهایت شما در انتهای فیلم، گیلبرت را فردی با انگیزه، مصمم و شاد مشاهده می کنید که علاوه بر تصمیمش برای ادامه تحصیل، به وقت گذاشتن برای اعضای خانواده اش مشتاق تر است و علاوه بر آن از زندگی و عملکرد جنسی خود نیز رضایت دارد.
بنابراین شاید اصلی ترین عامل را در بروز افسردگی در گیلبرت در این فیلم بتوان شرایط خانوادگی او دانست و همین امر، تاثیر و اهمیت خانواده را بر بروز بیماریهای روانی در افراد نشان می دهد.
عوامل افسردگی در گیلبرت
از جمله عوامل اصلی برای بروز این بیماری در گیلبرت را می توان در موارد زیر دانست:
  • نداشتن یک شریک عشقی
  • عدم امیدواری نسبت به آینده ای متفاوت
  • تعهدات و مسئولیت های سنگینی که نسبت به اعضای خانواده اش دارد
  • تعاملات اجتماعی پایین
به طور کلی موقعیت خانوادگی، ویژگی های روانی و نداشتن یک همراه در زندگی را شاید بتوان از اصلی ترین این عوامل دانست.
بکی
بکی دختری است که به همراه مادربزرگ خود به شهر آندورا می آید.او برخلاف گیلبرت، فردی است شاد و سرزنده، برخوردار از اعتماد به نفس بالا و بسیار مثبت گرا. گیلبرت به تدریج عاشق او می شود و سعی دارد تا به گونه ای با او ارتباط برقرار کند.
گیلبرت پس از برقراری ارتباط با بکی نیز اشتیاقش به زندگی بیشتر می گردد. او در واقع فقدان یک شریک عشقی را برای گیلبرت پر می کند و از طرفی به او یاد می دهد که می توان با وجود داشتن خانواده ای پر مشکل، برادری مبتلا به اوتیسم و هر نوع ویژگی های روانی، همواره شاد بود و برای رسیدن به آینده ای همراه با سلامتی، موفقیت و آرامش بیشتر تلاش نمود.
در واقع در کنار دارو درمانی که گیلبرت از آن بهره می برد، بکی به نوعی یک درمان رفتاری - شناختی را برای او بازی می کند؛ حتی آرنی نیز با بکی راحت است و زمانی که با اوست، بیشتر از بودن با برادرش اوقات خوشی را می گذراند.
آرنی
آرنی برادر کوچکتر گیلبرت است که در ابتدا تصور می گردد که یک عقب مانده ذهنی می باشد؛ در حالی که او علائم اوتیسم را از خود نشان می دهد که در برخی نشانه ها شباهت بالایی به اختلالات ذهنی دارد.
رفتارهای غیرعادی آرنی کاملا برای مخاطب مشهود است. به دلیل شرایط ذهنی و خانوادگی، دوستان زیادی ندارد. او علائق و تخیلات محدودی دارد. شما همواره آرنی را فردی شاد و پرجنب و جوش مشاهده می کنید که شاید به این دلیل باشد که او از هدف و مقصود رفتارهای دیگران مطلع نیست و لذا نمی داند که خود چگونه باید در شرایط مختلف رفتار کند و یا چه احساسی از خود نشان دهد.
از طرفی مخاطب آرنی را در سکانس هایی پسری لجباز و مخرب و آسیب زا برای دیگران قلمداد می کند؛ اما از طرفی می بینیم که او با افرادی که دوستشان دارد به مانند برادرش و بکی، خوشحال و آرام و بی خطر است. او احساس خود را در زمانی که متوجه می شود مادرش مرده است، با قرار دادن دستش بر روی دهانش نشان می دهد.
به طور کلی علائم اوتیسم در آرنی را میتوان در سه مورد زیر خلاصه نمود:
نقص کیفی در تعاملات اجتماعی
این مورد را از دو جنبه می توان در آرنی مشاهده نمود. اول اینکه او نمی تواند با مهارت های غیر کلامی همچون ارتباط چشم به چشم و یا وضعیت بدن مشخص با دوستانش یا دیگر افراد ارتباط برقرار کند؛ دوم اینکه او با هم سن و سالان خود با همان میزان سطح دانش و تحصیلات نیز مشکل ارتباطی دارد.
آزارهایی که او به دوستانش وارد می کند، تمسخر و پرخاشگری های مکرر او نمونه ای از این موارد هستند که در طول فیلم مشاهده می کنید.
تاخیر در گفتارو همچنین تکرار رفتارها و کلمات
تقریبا در تمامی مواقعی که آرنی کلماتی را از دیگران یاد می گیرد، آنها را تکرار می کند. او احساسات خود را به دلیل نقص در گفتار با حرکات دست و بدن خود نشان می دهد. (به مانند ابراز ناراحتی خود در زمان طلاع از مرگ مادرش)
محدودیت در علائق و سرگرمی ها و ارتباطات
آرنی دوستان زیادی ندارد. او حتی در تخیلات خود نیز دوستی ندارد. آرنی سعی دارد دنیای ثابت با یک روال مشخص را حفظ کند.
نتیجه گیری
مشاهده این فیلم می تواند درک و اطلاعات بالایی را در ارتباط با تاثیر و نقش خانواده در بروز اختلالات روانی ورفتاری در یک فرد نشان دهد؛ همچنین شناخت نسبتا خوبی را به عموم افراد در مورد بیماری اوتیسم بدهد که برخلاف تصور خیلی از اشخاص، افراد اوتیستیک لزوما افراد گوشه گیر و ساکتی نیستند، بلکه می توانند به مانند آرنی پرجنب و جوش باشند.
در نهایت بهترین نوع درمان برای افسردگی در افرادی به مانند گیلبرت، می تواند ترکیبی از دارو درمانی و درمان شناختی – رفتاری باشد. همچنین بهترین نوع بهبودی برای آرنی نیز می تواند از روش های زیر صورت گیرد:
بودن در خانواده ای پایدار و با ثبات
برخورداری از فردی متخصص و آگاه از نیاز ها و خواسته های یک فرد اوتیستیک
نیاز به فردی در جهت کمک بیشتر به افزایش مهرات های ارتباطی (رفتاری- کلامی)
احتیاج به کسب دانشی در مورد اطلاع از نحوه بروز واکنش های صحیح در شرایط مختلف
حمایت خانواده
برای مشاهده دیگر مقالات در این زمینه می توانید به دسته تحلیل فیلم های روانشناختی و همچنین برای مشاهده لیست کاملی از فیلم های روانشناسی، می توانید به صفحه مربوطه مراجعه کنید.
منبع
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد