فروشگاهی مرجع جهت ارائه فایل های روانشناسی

در این وبلاگ می توانید انواع متنوعی از بهترین فایل ها در زمینه انگیزشی و روانشناسی را مشاهده نمایید.

فروشگاهی مرجع جهت ارائه فایل های روانشناسی

در این وبلاگ می توانید انواع متنوعی از بهترین فایل ها در زمینه انگیزشی و روانشناسی را مشاهده نمایید.

آنالیز روانشناختی شخصیت های فیلم the sixth sense

این اثر یکی از بهترین فیلم های کارگردان برجسته نایت شیمالان است. این فیلم همچنین یک تریلر روانشناختی نیز محسوب می شود و سعی دارد از جنبه های مختلف برخی اختلالات روانی و رفتاری را به تصویر بکشد. بازیگران مطرحی همچون بروس ویلیس در آن ایفای نقش دارند و توانسته است اثری در سبک دلهره و روانشناسی را به صورت زیبایی با ترکیی از مضامین مختلف همچون افسردگی اساسی، بحران وجودی و اسکیزوفرنی ارائه دهد. در دامه به توضیح مختصری در مورد طرح و آنالیز روانشناختی شخصیت های فیلم the sixth sense می پردازیم. 
 توضیح مختصری از طرح فیلم the sixth sense
این اثر در ابتدا زوج خوشبختی را به تصویر می کشد که در حال تماشای تلویزیون می باشند. مالکوم مرد خانواده دکتر روانشناس کودکان است و عاشق کارش و کمک به بچه ها می باشد. داستان از جایی شروع می شود که یکی از بیماران مالکوم  به خانه او می آید و چون او نتوانسته است در سالهای پیش به او کمک کند، در خانه مالکوم خودش را می کشد و تیری هم به مالکوم می زند.
سپس شما چندین سال بعد را مشاهده می کنید که پسر بچه ای مشکل دار به نام کول یکی از بیماران جدید دکتر مالکوم است. او سعی دارد که به هر طریقی شده است به کول کمک کند تا بتواند با مشکل اختلال اضطرابی و گوشه گیری خود کنار بیاید؛ اما بیماری کول بسیار فراتر از یک اضطراب می باشد.
هذیان های پی در پی، توهمات بصری و شنیداری، جملات بی معنی و استدلال های غیر منطقی همگی نشانه های بیماری او هستند. در ادامه مالکوم به نوعی از اسکیزوفرنی در کودکان به نام پارانوئید در کول پی می برد و سعی دارد تا به هر طریقی که شده متوجه شود که کول چه موجوداتی را می بیند و چگونه با آنها ارتباط برقرار می کد.
در واقع در این فیلم، دکتر مالکوم که پس از آن حادثه همواره در یک پوچی و غمگینی به سر می برد و همسرش را نیز ترک کرده است این پرسش را در ذهن بیننده ایجاد می کند که آیا با وجود این شخصیت شکننده ای که دارد می تواند به کول که پسری عجیب است و ادعای دیدن ارواح را دارد کمک کند یا نه؟
تحلیل و آنالیز شخصیت های فیلم the sixth sense
به طور کلی برای تحلیل رفتار و شخصیت یک فرد باید به نوع افکار،ویژگی های شخصیتی و همچنین اعمال و احساسات او در شرایط مختلف توجه نمود. برای یک تحلیل دقیق باید وارد دنیای ذهنی فرد شد و ان گونه تصور کرد که او چرا این رفتار یا ویژگی را از خود بروز می دهد و آن از کجا ناشی می شود؟ در ادامه به تحلیل روانی کاراکترهای کول و دکتر مالکوم می پردازیم.
کاراکتر کول
کول در نقش یک پسربچه ای 9 ساله است که کمی عجیب می باشد و به گفته خودش،توانایی دیدن ارواح را دارد. او در این فیلم با دکتر مالکوم روانشناس کودک کار می کند که به باور او در ابتدا پسری با اختلال اضطراب اجتماعی تشخیص داده می گردد.
کول از بیماری اسکیزوفرنی رنج می برد. از بین 8 علامت اصلی این بیماری، او 4 تای آنها را از خود نشان می دهد که عبارتند از: لکنت و محدود بودن گفتار، عدم ارتباط بامفهوم بین جملات، استفاده عجیب از کلمات و همچنین استدلال های غیر منطقی. در حالی که خبری از علائمی مثل گیجی و حواس پرتی در او دیده نمی شود.
مثلا در سکانسی از فیلم، کول بر پشت میز ناهارخوری نشسته و در حال خوردن چیزی می باشد. زمانی که مادرش به او می گوید که چکار می کند او هیچ پاسخی نمی دهد و فقط به چشمان مادرش نگاه می کند. این سکانس مثالی از محدودیت گفتار در کول را نشان می دهد.
این علامت را در بخش های دیگری از فیلم می توانید مشاهده کنید مانند زمانی که دوستانش در راه پله او را می بیند و درباره نقش بازی کردن در یک نمایش تئاتر از او می پرسند. 
همچنین در جایی می بینید که کول نقاشی افراد حلق آویز شده را می کشد و زمانی مالکوم به او می گوید که آیا آنها را از تلویزیون الهام گرفته ای او پاسخی بی معنی به سوال می دهد و این علامت، تضعیف هدف نام دارد که جزء علائم اصلی اسکیزوفرنی است.
کاراکتر آنا
آنا نقش همسر دکتر مالکوم را درفیلم بازی می کند.در ابتدای فیلم آنگونه که به نظر می رسد آنها بسیار زوج خوشبختی می باشند. با این حال زمانی که مالکوم به دلیل حادثه ای که برای یکی از بیمارانش رخ می دهد همسر خود را ترک می کند، آنا در یک سوگ شدیدی فرو می رود که در اصطلاح روانشناسی، فقدان نیز گفته می شود که پاسخ به تجربه های تلخ و دردناک همچون از دست دادن عزیزان می باشد.
کاراکتر مالکوم
دکتر مالکوم  به نوعی با بحران وجودی که اصطلاحا اگزیستانسیالیسم نامیده می شود دست و پنجه نرم می کند. این اختلال در او از دو علت ناشی می شود: اول عذاب وجدان شدیدی که از خودکشی یکی از بیمارانش دارد که خودش را مقصر آن می داند و دوم رها کردن همسرش است که باعث یک پوچی و بی هدفی در زندگی او شده است.
در واقع این دکتر مالکوم است که سعی دارد تا کول را از دست ندهد و او به مالکوم کمک می کند تا بتواند دوباره به زندگی اش برگردد.
نتیجه گیری
در نهایت می توان گفت که فیلم the sixth sense سرشار از مضامین و موضوعات روانشناختی است و اثری در سبک دلهره و هیجان انگیز نیز محسوب می گردد. 
مثلا، برخی روانشناسان بر این باورند که سن کول آن چنان زیاد نیست که مبتلا به یک نوع از اسکزوفرنی شود و آن را بیشتر به ptsd مربوط می دانند؛ در واقع باور آنها بر این است که ترک کول توسط پدرش بوده که باعث استرس شدید و همچنین اضطراب و دوری از دوستان خود در مدرسه می باشد.
با این حال این فیلم را می توان از جنبه های مختلفی تحلیل نمود و می تواند نمونه کاربردی برای دانشجویانی باشد که قصد دارند در زمینه اختلالات اضطرابی و یا بیماری اسکیزوفرنی در کودکان شناخت بیشتری را به دست آورند.
برای مشاهده دیگر مقالات در این زمینه می توانید به دسته تحلیل فیلم های روانشناختی و همچنین برای مشاهده لیست کاملی از فیلم های روانشناسی، می توانید به صفحه مربوطه مراجعه کنید.
منبع
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد